توی نارستانی

زیر یک دار انار

لیلی از خواب مجنون بگریخت

ناگه از خواب پرید

سوی هر بوته دوید

بلکه بجوید او را

لیک لیلی، پشت این بوته و آن بوته نبود

و بدین سان دل مجنون خون شد

خون دل جاری شد

از میان روزنه ی چشم تَرَش

و چکید روی گل های انار

قطراتش خشکید

و انار حاصل شد

بافته شده در ۲۹ آبان ۸۸