یه روز یه افسر با دوتا سرباز اومدن بخش رادیولوژی یکی از سربازا زیر بغل اون یکی رو گرفته بود اون یکی هم لنگون لنگون و با کلی آه و ناله اومد تو اتاق عکسبرداری و  درخواست گرافی پا داشت منم باید عکسش رو می گرفتم، اصلا به پاش دست نزده دادش می رفت هوا، گفتم: مطمئنی پات شیکسته گفت: آره خانوم دکتر! خیلی ناجورم شکسته !در حالیکه از خنده ترکیده بودم خودم رو جمع و جور کردم گفتم: اصولا وقتی ناجور یه استخونی میشکنه انقدر درد نداره! گفت: چرا؟ گفتم: آخه مریض خونش گرمه حالیش نیست! همینو که گفتم دیدم صداش دیگه در نمی آد وای اگه بدونید چقدر خنده دار بود!وقتی عکسش حاضر شد دیدیم کاملا سالمه خلاصه انقدر این بچه های بخش و استاد متلک بارونش کردن که دلم واسش سوخت! منم گفتم حتما که نباید پاش بشکنه لابد بدجوری پیچ خورده! پیچ خوردگی که توی عکس معلوم نیست!  البته فایده ای نداشت چون سرباز بیچاره ضایع شده بود!